سه شنبه 89 اردیبهشت 21 , ساعت 10:57 صبح
شاهرخ بیانی هافبک دهه 60 تیم فوتبال استقلال تهران از اتفاقات رخ داده در سالهای گذشته پردهبرداری کرده و به شدت از امیر قلعه نوعی و علی پروین انتقاد کرد.
بیانی در گفتگو با همشهری تماشاگر با انتقاد از امیر قلعه نوعی خاطر نشان کرد: زمانی که امیر قلعه نوعی سرمربی بزرگسالان استقلال بود من 17 ماه سرمربی جوانان بودم. وضعیت طوری بود که مدیریت تیمهای پایه به نوعی در اختیار او بود اما قلعه نوعی اصلا با من همکاری نکرد. من حاضر بودم حتی در تیم بزرگسالان هم به او کمک کنم اما او نخواست ما من کار کند. 17 ماه برایشان مجانی کار کردم و هر روز از خیابان دولت به استادیوم مرغوبکار می رفتم. اما امیر مانند کف دست صاف نیست.
هافبک سالهای دور تیم استقلال با دلی پر از قلعه نوعی سخن گفت و ادامه داد: او از همکاری با من ترس داشت. دلیلش هم روشن بود. من شاهرخ بیانی بودم و او متوجه جایگاه من و خودش در فوتبال بود. همین قلعه نوعی در اواخر دهه 60 زمانی که بچههای من آلمان بودند 6 ماه تمام در خانه من زندگی کرد. موقعی بوده که من دو اتومبیل مدل بالا داشتم و او پیکان داشت. او نان و نمک زندگی من را خورد. در زمان سرمربیگری من در جوانان با من همکاری نکرد،همه قدیمیهای استقلال را او با فریبکاری و دغل بازی فراری داد. حاجیلو را هم او فراری داد. نمیخواهم درباره او بیشتر حرف بزنم. اگر واقعیتها را بگویم رفقا وسط میآیند و میخواهند میانه قضیه را بگیرند، من هم مثل بسیاری از دوستان مجبور میشوم واقعیتهایی را که بر زبان جاری ساختهام تکذیب کنم. پس از من بیشتر نپرسید تا از واقعیتهای زندگی او کمتر بگویم، شما باید یک ماه با او زندگی کنید با بفهمید چه آدمی است.
وی در ادامه قهرمان شدن با سپاهان کهکشانی 88 و استقلال پرستاره 87 را هنر ندانست و افزود: هر کس ادعا دارد استقلالی است بیاید کنار من و حاجیلو بایستد و ادعا کند. هر کس هم ادعا میکند مربی است، برود تیم شهید سپاسی و شاهین بوشهر را اداره کند. مگر میشود با استقلال پرستاره سال 87 و سپاهان کهکشانی 88 قهرمان نشد؟ یادتان باشد مهدی رحمتی نصف یک تیم است که تا به حال 15 امتیاز برای سپاهان گرفته است. به خدا قسم همه لیگ آرزوی داشتن مهرههای سپاهان را میکنند. بدون تعارف من اگر مربی تیم ملی فوتبال بودم رحمتی، جلال حسینی، هادی عقیلی، محسن بنگر، احسان حاج صفی، نوید کیا و احمد جمشیدیان را به تیم ملی دعوت میکردم و این جدای از عماد رضا و ابراهیم توره است که بهترین مهاجمان لیگ ایران هستند.
بیانی در پاسخ به این سوال که چرا پیشکسوتان استقلال با وجود رفتن قلعه نوعی به سپاهان او را از یاد نبردهاند گفت: پیشکسوتان به خاطر لابیهای قدرتمندش،به خاطر رفتار بدش و به خاطر قلبش که زیاد سفید نیست او را فراموش نکردهاند. کسی که مجوز ساخت ساختمان 13 طبقه در پاسداران را دارد حتما لابیهای قدرتمندی هم دارد.
هافبک سالهای دور استقلال و پرسپولیس درخصوص ماجرای انتقالش از استقلال به پرسپولیس گفت: زمانی که به خاطر مسائل زمینهای سعادت آباد در استقلال دعوایم شد علی پروین متوجه داستان زمین سعادت آباد شد و دنبال کار من را گرفت تا من هم در سعادت آباد زمین بگیرم. من هم که حسابی رفیق باز بودم تحت تاثیر منش پروین قرار گرفتم و در رودر بایستی به او قول دادم به پرسپولیس بروم. من تصمیم را گرفته بودم و عمل کردن به حرفم برای من اهمیت زیادی داشت. بعد به آلمان رفتم و برای بازیهای تیم ملی به تهران بازگشتم. بعد از اتمام بازیها سراغ علی پروین رفتم و بدون تعارف از او پرسیدم تکلیف زمینم در سعادت آباد چه میشود. گفتم اگر تکلیفم روشن نشود داستان حضورم در پرسپولیس منتفی است تا اینکه دوستان بدجوری من را سیاه کردند. من را به سعادت آباد بردند و دور زمین با گچ خط کشی کردند و داخلش نوشتند زمین شاهرخ بیانی! حرفشان را قبول کردم و دو بازی برای پرسپولیس که انجام دادم فهمیدم سرکار بودهام و دیگر نمیتوانستم کاری کنم.
بیانی در گفتگو با همشهری تماشاگر با انتقاد از امیر قلعه نوعی خاطر نشان کرد: زمانی که امیر قلعه نوعی سرمربی بزرگسالان استقلال بود من 17 ماه سرمربی جوانان بودم. وضعیت طوری بود که مدیریت تیمهای پایه به نوعی در اختیار او بود اما قلعه نوعی اصلا با من همکاری نکرد. من حاضر بودم حتی در تیم بزرگسالان هم به او کمک کنم اما او نخواست ما من کار کند. 17 ماه برایشان مجانی کار کردم و هر روز از خیابان دولت به استادیوم مرغوبکار می رفتم. اما امیر مانند کف دست صاف نیست.
هافبک سالهای دور تیم استقلال با دلی پر از قلعه نوعی سخن گفت و ادامه داد: او از همکاری با من ترس داشت. دلیلش هم روشن بود. من شاهرخ بیانی بودم و او متوجه جایگاه من و خودش در فوتبال بود. همین قلعه نوعی در اواخر دهه 60 زمانی که بچههای من آلمان بودند 6 ماه تمام در خانه من زندگی کرد. موقعی بوده که من دو اتومبیل مدل بالا داشتم و او پیکان داشت. او نان و نمک زندگی من را خورد. در زمان سرمربیگری من در جوانان با من همکاری نکرد،همه قدیمیهای استقلال را او با فریبکاری و دغل بازی فراری داد. حاجیلو را هم او فراری داد. نمیخواهم درباره او بیشتر حرف بزنم. اگر واقعیتها را بگویم رفقا وسط میآیند و میخواهند میانه قضیه را بگیرند، من هم مثل بسیاری از دوستان مجبور میشوم واقعیتهایی را که بر زبان جاری ساختهام تکذیب کنم. پس از من بیشتر نپرسید تا از واقعیتهای زندگی او کمتر بگویم، شما باید یک ماه با او زندگی کنید با بفهمید چه آدمی است.
وی در ادامه قهرمان شدن با سپاهان کهکشانی 88 و استقلال پرستاره 87 را هنر ندانست و افزود: هر کس ادعا دارد استقلالی است بیاید کنار من و حاجیلو بایستد و ادعا کند. هر کس هم ادعا میکند مربی است، برود تیم شهید سپاسی و شاهین بوشهر را اداره کند. مگر میشود با استقلال پرستاره سال 87 و سپاهان کهکشانی 88 قهرمان نشد؟ یادتان باشد مهدی رحمتی نصف یک تیم است که تا به حال 15 امتیاز برای سپاهان گرفته است. به خدا قسم همه لیگ آرزوی داشتن مهرههای سپاهان را میکنند. بدون تعارف من اگر مربی تیم ملی فوتبال بودم رحمتی، جلال حسینی، هادی عقیلی، محسن بنگر، احسان حاج صفی، نوید کیا و احمد جمشیدیان را به تیم ملی دعوت میکردم و این جدای از عماد رضا و ابراهیم توره است که بهترین مهاجمان لیگ ایران هستند.
بیانی در پاسخ به این سوال که چرا پیشکسوتان استقلال با وجود رفتن قلعه نوعی به سپاهان او را از یاد نبردهاند گفت: پیشکسوتان به خاطر لابیهای قدرتمندش،به خاطر رفتار بدش و به خاطر قلبش که زیاد سفید نیست او را فراموش نکردهاند. کسی که مجوز ساخت ساختمان 13 طبقه در پاسداران را دارد حتما لابیهای قدرتمندی هم دارد.
هافبک سالهای دور استقلال و پرسپولیس درخصوص ماجرای انتقالش از استقلال به پرسپولیس گفت: زمانی که به خاطر مسائل زمینهای سعادت آباد در استقلال دعوایم شد علی پروین متوجه داستان زمین سعادت آباد شد و دنبال کار من را گرفت تا من هم در سعادت آباد زمین بگیرم. من هم که حسابی رفیق باز بودم تحت تاثیر منش پروین قرار گرفتم و در رودر بایستی به او قول دادم به پرسپولیس بروم. من تصمیم را گرفته بودم و عمل کردن به حرفم برای من اهمیت زیادی داشت. بعد به آلمان رفتم و برای بازیهای تیم ملی به تهران بازگشتم. بعد از اتمام بازیها سراغ علی پروین رفتم و بدون تعارف از او پرسیدم تکلیف زمینم در سعادت آباد چه میشود. گفتم اگر تکلیفم روشن نشود داستان حضورم در پرسپولیس منتفی است تا اینکه دوستان بدجوری من را سیاه کردند. من را به سعادت آباد بردند و دور زمین با گچ خط کشی کردند و داخلش نوشتند زمین شاهرخ بیانی! حرفشان را قبول کردم و دو بازی برای پرسپولیس که انجام دادم فهمیدم سرکار بودهام و دیگر نمیتوانستم کاری کنم.
نوشته شده توسط علیرضا بهادرنژاد خسروشاهی | نظرات دیگران [ نظر]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
آیا الان وقت مردن نیست؟
سیری در زندگی و مبارزات مرحوم آیت الله سید هادی خسروشاهی
شیخ سلار دیلمی سندی است بر قدمت تشیع در تبریز
ساختمان دادگاه عمومی خسروشاه کلنگ زنی شد
رییس جمهور بر بالین رهبر معظم انقلاب: عکس
فرمانده حوزه بسیج خسروشاه:دوران دفاع مقدس تمرین و آزمون ایثار بو
جلسه مدیران مدارس منطقه خسروشاه باحضور فرماندار برگزار شد
شعری بسیار زیبا در وصف امام مهربانی ها امام رضا (ع)
افتتاح پژوهش سرای دانش آموزی و مرکز بهبود اختلالات یادگیری امید
جلسه شورای اداری خسروشاه با حضور فرماندار تشکیل شد
بازدید سرزده مدیرکل آموزش و پرورش استان از مدارس منطقه خسروشاه
[عناوین آرشیوشده]
سیری در زندگی و مبارزات مرحوم آیت الله سید هادی خسروشاهی
شیخ سلار دیلمی سندی است بر قدمت تشیع در تبریز
ساختمان دادگاه عمومی خسروشاه کلنگ زنی شد
رییس جمهور بر بالین رهبر معظم انقلاب: عکس
فرمانده حوزه بسیج خسروشاه:دوران دفاع مقدس تمرین و آزمون ایثار بو
جلسه مدیران مدارس منطقه خسروشاه باحضور فرماندار برگزار شد
شعری بسیار زیبا در وصف امام مهربانی ها امام رضا (ع)
افتتاح پژوهش سرای دانش آموزی و مرکز بهبود اختلالات یادگیری امید
جلسه شورای اداری خسروشاه با حضور فرماندار تشکیل شد
بازدید سرزده مدیرکل آموزش و پرورش استان از مدارس منطقه خسروشاه
[عناوین آرشیوشده]